جای سوره ای به نام عشق درقرآن توخالیست که اینگونه آغازمیشود : وقسم به روزی که دلت رامیشکنندوجزخدایت مرهمی نخواهی یافت...
آشناهای غریب همیشه زیادند آشناهایی که میایند و میروند آشناهایی که برای ما آشنایند ولی ما برای آنها... نمیدانم واقعا چرا و چگونه میشود که همه روزی آشنای غریب میشوند یکی هست ولی نیست یکی نیست ولی هست یکی میگوید هستم ولی نیست یکی میگوید نیستم ولی هست و در پایان همه بودنها و نبودنها تازه متوجه میشوی که: یکی بود هیشکی نبود این است دردی که درمانش را نمیدانند و ما هم نمیدانیم که آن یکی که هست کیست و آن هیچکس کجاست کاش میشد یافت کاش میشد شکستنی نبود کاش میشد زیر بار این همه بودن و نبودن خرد نشد.....
بآورتـــ بِشَود یآ نـﮧ روزﮮ مـﮯ رسُد کـﮧ دِلَتــ برآﮮ هیچ کَس؛ بـﮧ اَندآزه ﮮ مَـטּ تَنگــ نَـפֿوآهَد شُد برآی نِگآه کَردَنمـــ כֿـَندیدنمـــ اَذیتـــ کردَنمــــ برآی تَمآم لَحظآتـﮯ کـﮧ دَر کـ ـنارَم دآشتی
آنوقت تو میمانی و یک گره کور
همیشه وقتی یکی ازم میپرسید چند تا دوسم داری یه عدد بزرگ میگفتم... . ولی وقتی تو ازم پرسیدی چند تا دوسم داری گفتم: یکی!!! میدونی چرا؟ چون قویترین و بزرگترین عددیه که میشناسم... . دقت کردی که قشنگترین و عزیزترین چیزای دنیا همیشه یکی هستن؟؟؟ ماه یکیه... . خورشید یکیه... . زمین یکیه... . خدا یکیه... . مادر یکیه... . پدر یکیه... . تو هم یکی هستی... . وسعت عشق من به تو هم یکیه... . پس اینو بدون از الآن و تا همیشه یکی دوستت دارم
هی لعنتی ...
دوستت دارم
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید
Home
|